روزنوشت های بنت الهدی

می خواهم روزهایم را با تو در میان بگذرام بانو جان
خانهتماس ورود

سر تعظیم در برابر حکمت ها فرود آوردن

ارسال شده در 31 خرداد 1396 توسط بنت الهدی در آیات نور

وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَيْنِ يَتيمَيْنِ فِي الْمَدينَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ يَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ يَسْتَخْرِجا کَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْري ذلِکَ تَأْويلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً ( آیه 82 سوره کهف )

 

و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود; و زیر آن، گنجى متعلق به آن دو وجود داشت; و پدرشان مرد صالحى بود; و پروردگار تو مى خواست آنها به حدّ بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند; این رحمتى از پروردگارت بود; و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم; این بود راز کارهائى که نتوانستى در برابر آنها شکیبائى به خرج دهى»

 

ایمان به حکمت های خداوند و صبر در برابر آنها.

حکمت صبر نظر دهید »

گوشه ای از خاطرات ازدواج غاده جابر(همسر شهید چمران)

ارسال شده در 31 خرداد 1396 توسط بنت الهدی در زنان مومن انقلابی دنیا

مصطفی چمران دو بار ازدواج کرد؛ بار اول در سال ۱۳۴۰ با یک زن مسلمان آمریکائی به نام تامسن هیمن[۶] که نام او را پروانه گذاشت و ثمره این ازدواج یک دختر به نام روشن و سه پسر به نامهای رحیم، علی و جمال بود؛ جمال در کودکی در استخر خانه پدر همسر دکتر غرق شد. سه فرزند دیگر هر کدام در شهری در کناره غربی امریکا زندگی می‌کنند. همسر آمریکایی وی پس از مهاجرت به لبنان و مدتی زندگی کردن در آنجا، به دلیل شرایط سخت و محرومیت شدید، تصمیم به بازگشت به آمریکا گرفت و دکتر را تنها گذاشت و در سال ۲۰۰۹ در گذشت. در ادامه حضور مصطفی چمران در لبنان نقاشی شمع او، آغاز آشنایی او با غاده جابر شد که درنهایت به ازدواج او با همسر لبنانی‌اش انجامید. واسطه این آشنائی و ازدواج، شخص امام موسی صدر و یک روحانی ایرانی به نام سید غروی بوده است.

 

همسر دوم شهید چمران


غاده جابر همسر شهید مصطفی چمران بود که با هم در لبنان آشنا شدند و ازدواج کردند. این ازدواج اگر چه یک وصلت متعارف نبود اما خدا خواست که انجام شود و شد. غاده از دختران ثروتمند عرب بود که به لحاظ سنی هم بیست سال از دکتر چمران کوچکتر بود. اما بعد از پیشنهاد چمران غاده با همه مخالفت ها از جانب خانواده اش تصمیم به ازدواج با مردی گرفت که اگرچه زندگی شان سالها طول نکشید اما برای همیشه جاودان ماند…….بار دوم که به مدرسه صنعتی می‌رفتم، آمادگی بیشتری داشتم که با دکتر چمران همکاری داشته باشم. این چنین شد که من نیز به جمع معلمان مدرسه پیوستم. آشنایی من با دکتر چمران بیشتر می‌شد و هر روز همدیگر را می‌دیدیم. قدم به قدم و همه جا با او و در کنارش بودم و از نزدیک به عظمت روحی و ظرافت‌های رفتاری‌اش پی بردم. در برخوردش با بچه‌ها می‌دیدم که با دقت و توجه ویژه‌ای مراقب روحیه آنهاست و با هر کس مطابق روحیه‌اش صحبت می‌کند. یک جاذبه خدایی در دکتر چمران بود که همه را به سوی خود جذب می‌کرد.
من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچه‌ها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش می‌کرد تا ارتباط مرا به بچه‌ها نزدیک نماید. من در سرکشی به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه می‌شدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیه‌ای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم.
پس از گذشت نه ماه از آشنایی‌ام با دکتر چمران، ایشان به من پیشنهاد ازدواج داد. وقتی که من این پیشنهاد را با خانواده‌ام در میان نهادم، به شدت مخالفت کردند. آنها می‌گفتند: تو دیوانه شده‌ای! چمران بیست سال از تو بزرگتر است، همیشه در جنگ است، ایرانی است، پول ندارد، همرنگ ما نیست.
*پدر عزیزم! من با دکتر چمران ازدواج می‌کنم
دکتر چمران از طریق سیدمحمد غروی اقدام به خواستگاری نمود؛ حتی امام موسی صدر دخالت کرد. من هم به پدرم اصرار و پافشاری نمودم، ولی خانواده‌ام با سرسختی به مخالفت خود ادامه می‌دادند. دکتر چمران به من می‌گفت: سعی کنید پدر و مادرتان را خشنود و راضی نمایید، من نمی‌خواهم دل آنها شکسته شود.تا اینکه روزی به خانه رفتم و دیدم که پدر و مادرم مشغول تماشای تلویزیون هستند. تلویزیون را خاموش کرده و گفتم:
پدر عزیزم، من تا به حال که 26 سال از عمرم می‌گذرد فرمانبر شما بوده‌ام؛ ولی اکنون متأسفم که برای نخستین‌بار ناچارم از فرمانبری شما سرپیچی نمایم. من با دکتر چمران ازدواج می‌کنم و پس‌فردا در حضور امام موسی صدر مراسم عقدمان برگزار می‌شود.
پدر و مادرم هر دو ناگهان شگفت‌زده به هم و سپس به من نگاه کردند. مادرم عصبانی شد و بر سرم فریاد کشید و حتی می‌خواست مرا کتک بزند. ولی پدرم دعوت به آرامش نمود و با نرمی از من درباره دکتر چمران پرسش‌هایی نمود. در برابر پافشاری‌های من، پدرم سرانجام رضایت داد.
روز عقد مراسم بسیار ساده‌ای برگزار شد و دکتر چمران با همان لباس‌های همیشگی آمد. مرسوم است که در روز عقد داماد انگشتری را برای هدیه بیاورد، ولی دکتر چمران کادویی را برای من آورد. وقتی کادو را باز کردم، شمعی در آن دیدم و نوشته کوتاه و زیبایی که در کنار آن بود. من آن کادو را پنهان کردم و هر چه خواهرانم از نوع هدیه پرسیدند، حرفی نزدم؛ زیرا برای آنها بسیار عجیب می‌نمود. در آن هنگام من و دکتر چمران آن‌چنان در حال خود و متوجه به آرمان‌های مقدس‌مان بودیم، که از توجه به مراسم و تشریفات دیگر غافل بودیم. زندگی ما در همان مدرسه صنعتی جبل عامل در دو اتاق مدرسه آغاز شد. از همان ابتدا می‌دانستم که این یک ازدواج معمولی نیست، چرا که چمران هم یک انسان معمولی نبود.

31 خرداد ازدواج دوم خاطرات غاده جابر همسر دوم شهید چمران 5 نظر »

بنت الهدی صدر که بود؟ قسمت اول

ارسال شده در 30 خرداد 1396 توسط بنت الهدی در شهید بنت الهدی صدر

شهيد بنت الهدي صدر، فرزند سيد حيدر صدر و خواهر شهيد آيت الله سيد محمد باقر صدر، در سال 1347 هـ. ق در كاظمين به دنيا آمد.

شهید بنت الهدی صدر

مادرش، فرزند شيخ عبدالحسين آل ياسين بود و او را آمنه نام نهاد. بنت الهدي در شش ماهگي پدرش را از دست داد و از آن پس در دامان مادر و در سايه توجهات او تربيت شد و خواندن و نوشتن را در خانه از وي آموخت. پس از گذراندن آموزش هاي مقدماتي، همراه برادرانش، سيد اسماعيل و سيد محمد باقر، به حوزه علميه نجف رفت و در آنجا، تحصيلات عالي خود را در زمينه هاي ادبيات، اصول فقه و علم حديث ادامه داد و با مطالعه در مباحث فقهي، اخلاقي و تفسير، به درجه اجتهاد رسيد. شهيد بنت الهدي پس از خاتمه تحصيلات، با راهنمائي برادرانش به فعاليت هاي سياسي و اجتماعي پرداخت و براي هدايت زنان عراق، تلاش جديدي را آغاز كرد و پرچمدار حركت اسلامي بانوان در عراق شد. او نخستين پرچمدار حركت اسلامي بانوان در عراق شد. او نخستين مقاله هاي خود را در مجله «الاضواء» كه توسط جمعي از علماي نجف اشرف منتشر مي شد، چاپ كرد و سپس به نوشتن داستان هائي مبتني بر دين مبين اسلام و قوانين و احكام ديني درباره اوضاع اجتماعي پرداخت.

او همچنين در اداره برخي از مدارس كاظمين و بغداد و در تربيت دختران مسلمان، نقش به سزائي را ايفا كرد.

او آگاهي زنان عراقي را ارتقا بخشيد. حجاب را رواج داد و باعث شد كه ديد جامعه نسبت به زنان و به ويژه نگاه اسلام به زن، تغيير كند. شهيده آمنه صدر در يك نگاه بنت الهدي صدر روزي چندين ساعت به نگارش داستان مي پرداخت و در عين حال در كنار برادر مجاهدش، آيت الله سيد محمد باقر صدر، به تبليغات عليه رژيم ديكتاتوري عراق مشغول بود و در اين راه فداكاري هاي بسياري كرد…

 

ادامه دارد

الاضواء بنت الهدی صدر کیست؟ سید محمد باقر صدر نظر دهید »

کفر نعمت از کفت بیرون کند!

ارسال شده در 30 خرداد 1396 توسط بنت الهدی در آیات نور

وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ؛ ( سوره ابراهیم - آیه 7 )

و ( به خاطر آرید ) زمانی که پروردگارتان اعلام کرد که اگر شکر گزارید حتما بر ( نعمت های ) شما می افزایم ، و اگر کافر شدید یا ناسپاسی کردید البته عذاب من بسیار سخت است.

 

 

نمونه عملی؛شکرِ بی حد و حصر در برابر نعمتهای بی پایان خداوند که سلامتی بزرگترین آنهاست.

 

شکر نعمت، نعمتت افزون کند

کفر، نعمت از کفت بیرون کند

تفسیر سوره ابراهیم آیه 7 شکر نعمت شکرگزای نظر دهید »

و اوست مقتدر و غالب

ارسال شده در 29 خرداد 1396 توسط بنت الهدی در آیات نور

بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزيزُ الرَّحيمُ (آیه 5 - سوره روم)

به نصرت و یاری خداوند که او هر کس را بخواهد یاری می کند ، و اوست مقتدر غالب و مهربان.

 

آیات نور

 

نمونه عملی، کمک به دین خدا مثل مجاهدان، رزمندگان، جهاد در هر فضا، وظیفه ما جهاد در فضای مجازی و حفظ حجاب و عفت در تمامی مکان ها چه حقیقی و چه مجازی و امید به نصرت الهی در پی این تلاش ها، که قطعا محقق است.

5 سوره روم غالب مهربان نصرت وعده الهی نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • شاعرانه ها
  • دلنوشته ها
  • آیات نور
  • شهید بنت الهدی صدر
  • زنان مومن انقلابی دنیا
  • بانوی نمونه
  • سخن بزرگان
  • تربیت فرزند
  • مناسبت ها
  • اطلاع رسانی
  • امنیت
  • پیام های روزانه
  • مهدویت
  • سفرنامه
  • معرفی کتاب
  • روزنوشت ها به قلم بنت الهدی

کاربران آنلاین

  • رهگذر
  • عدالتی

رتبه

    پیوند ها

    • مرکز خدمات حوزه های علمیه
    • بخوان با ما (وبلاگ گروهیمون)
    • مدرسه امام جعفر صادق (ع) شاهرود (وبلاگ مدرسه مون)
    روزنوشت های بنت الهدی قصد دارد خاطراتی کوتاه و روزانه از وقایع زندگی یک بانوی طلبه ایرانی که از قضا تحصیلات آکادمیک هم دارد به اشتراک بگذارد. تمام نوشته ها با امضا ب.ا دستنویس صاحب وبلاگ است و تمام عکس ها با مهره روزنوشت های بنت الهدی هنر صاحب وبلاگ می باشد.
    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان