اسلام به ذات خود ندارد عیبی
ثبت نام ورودی های حوزه شروع شده بود، طبق سنوات گذشته خانمها برای ثبت نام مراجعه می کردند و بعد از ورود به حوزه به طبقه بالا سایت مدرسه هدایت می شدند.
تا کنون چهره های متفاوتی از خانمهایی از گروه های متفاوت برای ثبت نام مراجعه نموده بودند. اما چهره آن روز متفاوت ترین از بین مراجعه کنندگان سه سال اخیر بود!
دختری با موهای رنگ شده با ترکیب خرمایی، گیس شده در جلوی سر. قدی بلند. کاپشنی کوتاه. رژی به رنگ صورتی. صورتی آرایش شده. ناخن لاک زده و بوی عطری خوش که فضا را پر کرده بود.
از اول مراحل ثبت نام دوست داشتم انگیزه این دختر متفاوت را برای حضور در حوزه بدانم. اما تمام سعی خود را نمودم که نکند با پرسش یا عکس العملی نابجا باعث دفع او از این مسیر نورانی شوم. چون می دانستم که حضور او به اختیار خودش نبوده و آسمان ها هدایتگرش به این مسیر بوده اند. می دانستم همین رفت و آمد هر چند کوتاه برکاتی بس عظیم برایش دارد که مسیر چندین ساله زندگی بعدش را تحت الشعاع قرار خواهد داد. پس سعی کردم کاملا سنجیده رفتار کنم.
با یک لبخند و تعریف از رنگ زیبای موهایش شروع کردم و اینکه ترکیب رنگ لباس و آرایشش زیبایی چهره اش را دو چندان نموده است. سپس از نام و مشخصات عطری که استفاده کرده بود پرسیدم. بعد به سراغ مدرک و محل تحصیلات آکادمیکش رفتم. کمی که یخش آب شد و فهمید من قصد نصیحت او را ندارم از انگیزه اش برای حضور در حوزه پرسیدم. اینجا بود که سر صحبتش باز شد و گفت و گفت. و من به معنای واقعی این کلام زیبای خداوند پی بردم که:
«لَقَدْ أَنزَلْنَا آیاتٍ مُّبَینَاتٍ وَاللَّهُ یهْدِی مَن یشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» (النور، 46)
قطعا آیاتى روشنگر فرود آورده ایم و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدایت مىكند.
کافیست خود را در مسیر این جریان نورانی قرار دهیم.
من آنروز متوجه شدم مینای زیبای قصه من، تلنگری بود که من خودشیفته را بیدار کند. تا متوجه شوم چگونه باید به دانسته هایم عمل کنم، که مینای قصه جذب اخلاق و رفتار زیبای اسلامی من شود و از مسیری که انتخاب کرده است برنگردد.