آنچه گذشت بر خلاف آرزوی دل نبود !!!!
#روزنگار_کوثرنت
#روز_بی_انگیزگی_و_سوالات_بی_جواب
خدا قسمت هیشکی نکنه به این روز مبتلا شدن رو !!!!
ولی خب ، فکر می کنم یه روزایی تو زندگی همه آدمها پیش میاد به همچین بن بستی رسیدن ! من میگم بن بست ، چون واقعا حس می کنم راهی به جایی نداره و بازهم خدانکنه نتوونی از این بن بست خودت رو نجات بدی و به عقیده من تو همچین روزایی هیشکی جز خودت نمیتوونه نجات دهندت باشه !
خب حالا چه روزایی هستن این روزا ؛ هر روزی که جریان زندگی طوری پیش بره که به آنچه تصورم بوده و انتظار داشتم نرسم ، که میتوونه یک فرآیند کوتاه مدت یا دراز مدت باشه ، برای شفاف سازی مثال می زنم :
کوتاه مدت ؛ هواشناسی اعلام کرد فردا صبح برف می باره ، تمام طول شب با رویای برف بازی فردا صبح خوابیدم ، حالا صبح با کلاه و دستکش و کاپشن و جوراب ضخیم و کلی تجهیزات میام بیرون به عشق برف ، می بینم به خورشید عالم تاب بالای سرم می درخشه مثل شیر !!! پس برف کو ؟!! میگن ارتفاعات باریده !!!! خب این کافیه واسه اینکه کل اون روز رو هیچ انگیزه ای برای انجام هیچ کاری نداشته باشم .
دراز مدت : اگه سه سال دبیرستان و پیش دانشگاهی رو خوب و جامع درس بخوونی و وقتت رو با تفریح و کارهای بیهوده نگذرونی ، حتما رتبه عالی میاری و یک رشته تاپ قبول میشی و آینده درخشانی پیش رو خواهی داشت ……درس میخوونی با برنامه و مفید ، کلاس می ری ، بیرون نمی ری ، همه وقتت رو میذاری برای درس خووندن حتی عید ، تابستون ! صبح ها زود بیدار می شی ، نهار کم میخوری ! باهوشیا ، بچه المپیادی ! مدرسه سمپادی ! ولی خب چطور میشه که علیرغم همه تلاش ها به اون رشته تاپ نمی رسی ؟؟!!! بعد تو یک سیکل معیوب گیر میفتی و روزگار می گذره و یهو می بینی کجایی !!! من اینجا چیکار می کنم ؟!!! و من کجا و اینجا کجا ؟!! و از این حرفها ….. طوریکه وقتی با تاکسی از جلوی در مدرسه دبیرستانت رد می شی غم تمام وجودت رو فرا میگیره که ، پس کجا رفتن اون همه رؤیاهای شیرین دست یافتنی ؟؟!!!
اینا مثالهای کوچیکی بودن ، بعضی وقتا سوالات اینقدر پشت سرهم و رگباری به ذهن حمله می کنن که دیگه توانی برای ادامه مسیر باقی نمی مونه !!! حسابی سر دو راهی که چه عرض کنم ، هزار راهی قرار می گیری که آیا این مسیر درست بوده یا اینکه باید راه دیگه ای رو انتخاب می کردم ! چرا اون بله من نه ؟! ، چرا اونجا نشد اینجا شد ؟!! چرا حالا ؟!! چرا اینقدر دیر؟؟؟ چرا اون نباشه این باشه ؟!!! این بود همه اون ایده آلی که ازش حرف می زدی؟؟!!! و……هزار سوال بی جواب و آزار دهنده.
منشا بی انگیزگی می توونه ، یک اخم ، یک هوای نامطلوب ، قطعی تلفن ، قطعی اینترنت ، بازگشت به گذشته و سیر در خاطرات ، دیدن یک عکس قدیمی و احساس جای خالی یک نفر ، رویاهایی که به حقیقت نپیوست ، وعده دروغین و ….. به قول لوتیا آنچه گذشت برخلاف آرزوی دل بود !!!! باشه .
اما یکی از دوستان روانشناس وبلگ نویسمون در همین محیط کوثر بلاگ خودمون ، چندی پیش فرموده بودند که این حالات بخاطر اینه که توقع بیجا از خودمون داشتیم و یا اینکه آرزوهامون رو از همون اول اشتباه انتخاب کردیم و یا با آرزوهای بقیه بزرگ شدیم .
و بنظر من گاهی باطن زندگی خودم رو با ظاهر زندگی بقیه مقایسه کردم !
وقتی به این مرحله رسیدید ، نذارید شیطون شما رو متوقف کنه (می دونید که شیطون از چهار جهت به انسان حمله میکنه که همه عزیزان میدونند)
، سریع برای خودتون انگیزه بسازید ، این هنرو داشته باشید که نجات دهنده خودتون باشید ، بگردید ببینید چی حالتون رو خوب می کنه ، گاهی یک خرید کوچیک ، بوییدن گل ، صرف چای با یک دوست صمیمی و همدل و یا یک عضو خانواده ، قدم زدن در مکان مورد علاقه ، ماشین سواری ، رفتن به یک مکان زیارتی ، نوشتن ، گوش دادن ، حرف زدن (حتی تلفنی یا چتی) و … فقط می دونم راهش خوابیدن و رویا پردازی نیست !!!
و البته ما مسلمانم ، قبله ام یک گل سرخ …..
وضویی می سازم و سجاده می گشایم ، نمازی به نشانه شکرگزاری به درگاه پروردگارم بجای می آورم و مروری در نعمات بیکران او می نمایم و باز بیاد می آورم که ؛” بنده همان به که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که بجای آورد “
آیه ای چند از قرآن می خوانم و به روح شهدا هدیه می نمایم و از امام زمان (عج) می خواهم که برای دلهای کوچکمان که گاهی اسیر قفس دنیا و آروزهای فانی آن می شود دعا بفرمایند و مطمئن می شوم مسیری که درآن قرار گرفته ام ، با علم به اینکه تمام تلاش خود را برای رسیدن به اهدافم نموده ام ، همان مسیر مستقیم و درستی است که خدای مهربانم برایم مقدر فرموده و هرگاه لغزشی از آن برایم ایجاد شده با تلنگری از نوع حکمت و قسمت های حکیمانه خودش ، نجات دهنده ام بوده و به آغوش پر از مهر خودش برگردانده است ، پس یادم نمی رود که یک مومن اندوهگین نمی شود ، ناامید و بی انگیزه نمی شود ، صبر می کند و تلاش و در نهایت با نظر لطف خدای مهربان نتیجه صبر و تلاش خود را به بهترین وجه می یابد .
زندگی زیباست چشمی بازکن
گردشی در کوچه باغ راز کن …..